شورای هماهنگی راه سبز امید، وقتی گاندی جنگ طلب می شود
عابد رضائی
به نقل از به پیش! شماره ٦٧، ٢٠ شهریور ١٣٩٠، ١١ سپتامبر ٢٠١١
2 سپتامبر 2011 در پی شکست سرهنگ قذافی در برابر نیروهایی مسلحی که در جهت براندازی نظام وی شوریدند، و آن نیز به کمک بمباران های ناتو، جریانات سیاسی گوناگون در همه جا به اظهار نظر پرداختند. در ایران نیز هم جناح هائی که در حاکمیت قرار دارند و هم حاکمین گذشته که در قالب اصلاح طلبان جای می گیرند، نظراتی مشابه هم اما با رویکردهای گوناگون ارائه دادند. بی شک آن چه در این میان بیش از همه چیز چشم گیر است گرایش اصلاح طلبان به تغییر سیاست تا کنونی خود در نحوه پیش برد اهدافشان می باشد. گرگ در لباس برّه هر دو دسته نامبرده، فارغ از نوع سرنگونی قذافی از این رخداد حمایت نموده و هر کدام نیز این واقعه را سرمشق سیاسی برای دیگران دانسته اند و با دفاع از حق سرنگونی دیکتاتور لیبی، سعی بر آن داشته اند تا دیکتاتور منشی خود را چه در زمان حال و چه در گذشته کتمان نمایند، همچون گرگی که سر به راه شده و علف خواری را جایگزین شکار و گوشت خواری نموده است؛ اما کیست که نداند توبه گرگ مرگ است. دست و پنجه نرم کردن اصلاح طلبان و لیبرال ها با جناح های حاکم را یروند آبراهامیان در قالب انتخاب دو گرایش میان ضدیت با امپریالیسم و ضدیت با دیکتاتوری 1 چنین بیان می کند: بهنظر من آنها(شورای هماهنگی راه سبز امید) به این نکته توجه نمیکنند که در حال حاضر ما با دو گرایش متضاد روبرو هستیم: یکی ضدیت با امپریالیسم، و دیگری ضدیت با رژیمهای دیکتاتوری مانند اسد و مبارک و قذافی. سؤال اصلی این است که کدامیک مهمتر است؟ من فکر میکنم در لیبی گرایش ضدیت با امپریالیسم وجود دارد، اما در حال حاضر گرایش ضد قذافی در میان یاغیان قویتر است. او به مسئله ای اشاره می کند که در جدال ما بین جناح های جمهوری اسلامی مشاهده می شود، یعنی از طرفی تظاهر جناح های حاکم به ضدیت با امپریالیسم که خود به معنای ضدیت با دموکراسی نیز معنا می کنند، اما پوشیده نیست که "ضدیت" این دسته با دولت های غربی به این معناست که می کوشند خود را به عنوان قدرت هژمونیک منطقه ای به این دولت ها تحمیل کنند. و گرنه آنان نیز هیچ ابائی از نزدیک شدن به آمریکا و سایر دولت های غربی ندارند، و خامنه ای و پاسداران از توافق نهایی با آمریکای اوباما را موکول به بیرون آوردن احمدی نژاد با رای بالا از صندوق های رای کرده بودند. و از سوی دیگر جناح اصلاح طلب هم چنانکه لیبرال های مخالف حکومت با "دفاع از دموکراسی" در همان جهت مبدل شدن به یک قدرت سیاسی و اقتصادی قوی می خواهند به دامان امپریالیسم آویزان شوند. دو جناح در جدال برای حاکمیت در ایران در نهایت دو شیوه را برای دستیابی به یک هدف پیشه کرده اند. از یک سو در قامت ضدیت با غرب و قدرت های امپریالیستی و با اتکا به حاکمیت دیکتاتوری برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای، و از سوی دیگر نیز رسیدن به همین هدف با مشی سازش با غرب و با شعار ضد استبدادی و توسل به امپریالیسم که در حیطه جناحی که اصلاح طلب خوانده می شود و خود سابقاً به شیوه حاکمین امروز عمل نموده، قابل مشاهده است. آبراهامیان در مصاحبه به نکته ای جالب در خصوص مخالفین قذافی اشاره می دارد که بی شباهت به مورد امثال موسوی نیست: ممکن است در میان آنها نیز سابقهٔ ضدیت با امپریالیسم وجود داشته باشد، اما امروز این مسأله برای آنها اهمیت خود را از دست داده است. و با اهمیت ندادن به این مسأله، آنها در عمل در دام امپریالیسم افتادهاند. آنها برای خلاص شدن از دست قذافی، آمادهاند کشورشان را دوباره بهدست انگلستان، فرانسه و ایتالیا بسپارند. شورای سبز امید و سرنگونی طلبی در این میان شورای هماهنگی راه سبز امید (به عنوان تنها امید زندگی سبز در عالم سیاست!) با اطلاعیه ای که در این خصوص ارائه داده است 2 دچار نقیضه گویی های سیاسی بس دشوار شده که نمایانگر بن بست استراتژی در گردش اوست. در قسمتی از بیانیه چنین آمده: حدود شش ماه از شروع اعتراضات آزادیخواهان لیبی علیه نظام خودکامهی معمر قذافی میگذرد. قذافی بهجای درپیش گرفتن روش عقلانی و تمکین به خواستههای ملت خویش، کوشید کرسیهای قدرت را هرچند به قیمت خون هزاران بیگناه، و آوارگی و رنج دهها هزار شهروند خود، دراختیار نگه دارد. سختجانی حکومت اقتدارگرای قذافی که ابایی از ریخت خون شهروندان آزادیخواه لیبیایی نداشت، تنها هزینههای مادی و انسانی فراوانی را متوجه لیبی ساخت. اما در فرجام تحولات، تغییری ایجاد نکرد. یک نظام غیردموکراتیک دیگر، و دیکتاتوری دیگر، سقوط کردند. شورا بر خلاف ادعای خود مبتی بر نجات حاکمیت از سرنوشت سرنگونی از طریق تمکین به خواست ملت، به ناگاه رویکردی سرنگونی طلبانه می گیرد که بین خط اصلاح طلبی از بالا از یک سو و سرنگونی خواهی از سوی دیگر به تناقض می خورد. به نظر می رسد که راه سبز امید به این ترتیب با تائید تلویحی راه ناتو و دخالت امپریالیستی در لیبی در قالب نصیحت به جناح حاکم هشدار می دهد که اگر به رفتار غیر عقلانی یعنی پافشاری بر سیاست هایش ادامه دهد به سرنوشت قذافی دچار خواهد شد. راه سبز امید و یاران و متحدانش که تنها بر انتخابات و صندوق های رای متکی بودند (و حتی تظاهرات خیابانی را هم به همین منظور می خواستند)، اکنون که راه حل هائی پیشین خود را ناکارا می بینند به شرح و بسط این پرداخته اند که کمک گیری از نیروهای نظامی خارجی چگونه می تواند ناگزیر شود. چنین تمایلی از این نظر نیز برجسته است که در نظر سنجی های سایت جرس 3 گزینه "تغییر حاکمان سرکوبگر با کمک دخالت خارجی" رای موافق 22 در صد از هواخواهان آنان را جلب کرده است. لیبرال ها و اصلاح طلبان اکنون که مشی آنان برای به تسلیم کشاندن جناح های حاکم به شکست انجامیده است به طرح گزینه امکان استفاده از نیروهای خارجی مشغول شده اند. شورا، بازگشت و وسیله ای به نام خدا در قسمت پایانی بیانیه مذکور، شورا در چند خط جالب با اندرز دادن مردم به تکبیر گوئی بر عقب نشینی خود از حرکت اعتراضی پای می فشارد. در واقع جنبش ضد دیکتاتوری ایران به سرعت چنان از منویات او پیش تر رفت که چند روز پس از انتخابات، موسوی خود اذعان داشت که جنبش، ما را با خود به پیش می کشد و بدین ترتیب اعتراف نمود که کنترل آنرا از دست داده اند. ولی در قسمت دیگر، شورا که بهار خود را پاییزی ابدی می یابد، الله را نیز وسیله ای از انواع وسائل مبارزاتی اعلام داشته و پیشنهاد می کند که مردم به کمک الله و الله اکبر گویان اعتراضات خود را ادامه دهند و بدین طریق حمایت خود را از مبارزین لیبی نیز ابراز دارند، هر چند که کسی در شب اجرای این فراخوان یعنی شب قدس این سیاست شورا را - که دیگر پاخورده شده و به صورت واقعی در عرصه مبارزه سیاسی پاسخ منفی گرفته است- وقعی نگذاشت. شورا به روی خود نمی آورد که بر خلاف مشی مصالحه جویانه خودش این ندای الله اکبر نبوده که مبارزه بر علیه دیکتاتوری قذافی را به پیش می برد، بلکه چیزی نیست جز خشونت مسلحانه. اکنون شورا و آلترناتیوی که تا چندی پیش جنبش ایران را به عدم کاربرد خشونت دعوت می نموده، و آنانی را که در جنبش آزادی خواهانه ایران برای دفاع از خود در برابر شلیک گلوله و تهاجم ماشین نظامی حکومت میزانی از خشونت به کار می بردند مورد حمله قرار می داده و در محکومیتشان چیزی کمتر از جناح سپاه و خامنه نمی گذاشته، ناگهان از جنبش مسلحانه ای به پیشتیبانی توپخانه های ناتو برخواسته و آنرا توجیه می نماید. شورای راه سبز امید، خشونت یا جنگ؟ شورا و سیاستی که حتی خشونت شیرهای جنگل بر علیه آهو ها را در هر جمله محکوم می نمود در بیانیه اخیر به مردم سبز خود پیشنهاد می نماید تا به هر وسیله ممکن اعتراضات خود را به پیش برده و بدین طریق نه تنها در برابر خشونت موجود در لیبی لب نگشوده بلکه به شعار هدف وسیله را توجیه می کند روی آورده است. آیا این به معنی کور شدن راه حل های سیاسی تاکنونی بورژوا لیبرالی و اصلاح طلبی ایران و پذیرش ناکارائی آن ها نیست؟ این امر می تواند بیان کننده این واقعیت باشد که شورای کذایی موجود، در یک بن بست سیاسی عمیق که دیگر کسی الله اکبر نگفته و کک کسی از حصر خانگی موسوی و کروبی نمی گزد ، بیانیه موجود را نه به عنوان تبریکی بر نیروهای مسلح مخالف قذافی در لیبی بلکه در جهت حمایت از سرنگونی جناح در قدرت به وسیله توپخانه های ناتو و جنگ افزار امریکا اعلام داشته است. آلترناتیو بورژوایی اصلاح طلبی ایران در برابر دیکتاتوری موجود در پیکره شورای هماهنگی راه سبز امید برای خلاصی از شر دیکتاتوری موجود بر خلاف چندی پیش که گاندی- مسیحایی بود، اکنون به عنوان اولین گام آزادی خواهی و دموکراسی جویی، راه توسل به الله اکبر را پیش پای مردم گذاشته تا به بمب های خوشه ای خدایان غرب که چون آیه از آسمان بر سر مردم نازل خواهند شد خوش آمد گوید. در این خصوص بیانیه جبهه مشارکت 4 نیز در نوع خود جالب است که با همین خط و سیاست بر تغییر ریل مبارزه مدنی و بدور از خشونت گام در شیوه جنگ طلبی نهاده اند، آن هم در زمانی که افق انواع استراتژی های اصلاح طلبانه به واسطه قدرت توده ای جامعه کور شده است. به این ترتیب جبهه مشارک نیز به نوبه خود چنین به استقبال سیاست تغییر به شیوه نظامی ناتو رفته و در بیانیه خود می گوید: آنچه مسلم است این روند سرنگونی دیکتاتورها در منطقه خاور میانه با سقوط قذافی سریعتر خواهد شد و بتدریج شاهد شکل گرفتن حکومت های دموکراتیک در سایر کشورهائی که مردم آنها دربند هستند خواهیم بود. آرزوی همۀ آزادیخواهان و اصلاح طلبان این بوده و هست که سران مستبد کشورها قبل از آنکه دیر شود و هزینه بیش از حد بر مردم و کشور خود وارد نمایند به خود آیند و با اتخاذ روشهای اصلاح طلبانه، به فریاد رسای تحول خواهی و دموکراسی طلبی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش پاسخ دهند. جریاناتی که تا چندی پیش به سیاست اکتشافی خود یعنی اصقلاب (تغییر انقلابی به واسطه اصلاحات تدریجی و دراز مدت) باور داشته و هر نوع سیاست قهرآمیز و انقلابی را خشونت کور نامیده و نسخه های زیادی بر علیه تغییر انقلابی می پیچیدند، امروز از سریع ترین شیوه های رژیم چنج یعنی جنگ دفاع می نمایند. آنها که تا چندی پیش بر علیه سرنگونی سریع و برای تغییر تدریجی می کوشیدند امروز با کور شدن سیاست های پیشین خود برای نزدیکی به قدرت، در پرتو قدرت توپخانه های ناتو بر این سیاست ها در بیانیه شان خط بطلان کشیده و می گویند: آنچه مسلم است این روند سرنگونی دیکتاتورها در منطقه خاور میانه با سقوط قذافی سریعتر خواهد شد و بتدریج شاهد شکل گرفتن حکومت های دموکراتیک در سایر کشورهائی که مردم آنها دربند هستند خواهیم بود. کلید برون رفت در دستان طبقه کارگر اما امروز که آشتی جویان اصلاح طلب، با بی افقی استراتژیک خود برای دستیابی به قدرت، دستاویز جنگ طلبی شده و چنین شتابان به استقبال آن می روند، تنها مسیر ممکن و مطلوب برای عبور از وضعیت خطیری که جامعه ی ایران را تهدید می کند قطعاً تغییر صحنه سیاست از طریق قدرت طبقه کارگر متشکل است. از پیش نیز بر هیچ فعال سوسیالیست کارگری ای پوشیده نبود که اصلاح طلبان ایران نه برای خلاصی مردم از جنگ و کشتار و دیکتاتوری، که برای ممانعت از عروج طبقه کارگر به سوی قدرت سیاسی آمادگی دست زدن به هر عملی را خواهند داشت، و اینک که، هر چند خجولانه، به بیان سیاست محتمل تازه شان آغاز کرده اند، پوچ بودن ادعاهای خود را مبنی بر نزدیکی شان به کارگران را نیز به روشنی نمایش می دهند. در شرایط کنونی جامعه ایران تنها برجسته شدن دو قطبی میان استراتژی های آلترناتیو سرمایه دارانه و کارگری، و هژمونی یافتن سیاست های طبقه کارگر می تواند به روند طولانی نابرابری، فقر و استبداد پایان دهد. اکنون که خلا استراتژی اصلاح طلبان و لیبرال ها می رود که فرجه ای برای دخالت امپریالیستی در ایران باز کند سوسیالیسم کارگری می تواند و باید به سرعت به تقویت و گسترش استراتژی خود بپردازد.* 1- یرواند ابراهامیان، لیبی، ”انقلاب“ با استفاده از بمب های ناتو، مصاحبه با کارزار همبستگی، 13 شهریور 1390. http://www.karzar.org/?p=6660 2- سایت جرس ”تمامیت خواهان از سرنوشت قذافی عبرت بگیرند“، 3 شهریور 1390. http://www.rahesabz.net/story/41718/ 3- نظر سنجی سایت جرس در مورد ”مهم ترین درس سقوط دیکتاتوری قذافی “. http://www.rahesabz.net/polling/41755 4- بیانیه جبهه مشارکت ”با سقوط قذافی سرنگونی. دیکتاتورها در منطقه شتاب می گیرد“، 31 مرداد 1390. http://www.irangreenvoice.com/article/2011/aug/23/14788 به نقل از به پیش! شماره 67، یکشنبه 20 شهریور 1390، 11 سپتامبر 2011 |