نیروهای آمریکا را بر گردانید، همین حالا!

شروين رها


به نقل از به پيش! شماره ٧، ٢٠ مهر ١٣٨٤


روز شنبه ٢٤ سپتامبر در برخى ز شهرهاى کشورهای آسیا، اروپا و آمريكا مردم به خيابانها ريختند و بار ديگر عليه سياستهاى جنگى دول آمريكا و انگلستان در عراق اعتراض‏ كردند. اعتراض‏ خيابانى درواشنگتن كه حداقل صدهزارنفر در آن شركت كردند از بزرگترين نمايشهاى عتراضى مردم آمريكا از آغاز جنگ تاكنون توصيف شده است كه طى آن شمارى از خانواده هاى سربازان كشته شده آمريكايى در طى جنگ از جمله سيندى شيهان مادرى كه فرزندش‏ را از دست داده است حضور فعال داشته اند "همین حالا نیروهای آمریکا را برگردانید" و "بوش دروغ گفت،هزاران نفر در جنگ مردند"از شعارهای آنان بود.در سانفرانسيسكو، لوس‏ آنجلس‏ و لندن نيز هزاران نفر به تظاهرات پرداختند . گفته ميشود از آغاز جنگ تا كنون دست كم ١٢٨ هزار نفر در عراق جان باخته اند كه اكثريت قربانيان كودكان هستندونیز هزاران سرباز آمریکایی و انگلیسی قربانی سیاستهای جنگی شده اند.

مردم عراق اولين قربانيان سياست نظم جديد جهانى سرمايه دارى هستند كه يكبار در جنگ اول خليج مورد يورش‏ نظامى ناتو به رهبرى آمريكا قرار گرفتند و بار دوم بعد از رويداد ١١ سپتامبر ٢٠٠٣ و با وجود اعتراض‏ آشكارميليونها نفر در جهان، دولتهاى آمريكا و انگلستان نيروهاى نظامى خود را تحت عنوان مبارزه با تروريسم به افغانستان و سپس‏ عراق گسيل داشتند .

اكنون پس‏ از گذشت دو سال و نيم هنوز عراق درگير جنگ و ترور و عدم امنيت شهروندان است و در اين ميان اولين قربانيان، مردم زحمتكش‏ عراق هستند . سياست جنگى آمريكا كه بنام دموكراسى و حذف ديكتاتورى صدام حسين شروع شد تا به امروز نه تنها نتوانسته ثباتى در عراق ايجاد كند بلكه خود حتى با تخصيص‏ بودجه هاى كلان و تشديد نيروهاى نظامى پاى اصلى هرج و مرج و کشتار در اين كشور گرديده است . اين نه تنها براى مردم عراق و يا انظار جهانى همچنين براى خود مردم در آمريكاو انگلیس بارز است و نظر سنجى های اخیر در آنجا اين را بوضوع نشان ميدهد . به محض فروپاشی بلوک شرق و پایان سیاست معروف به جنگ سرد بین غرب و شرق، جهان دو قطبی جای خود را بر خلاف ادعای دولت امریکا نه به جهان یک قطبی بلکه به دنیای چند قطبی داد که در این میان اروپای واحد، چین و حتی خود روسیه از رقبای اصلی امریکا گردیدند. پیمان ناتو که هژمونی نیروی نظامی غرب در مقابل پیمان نظامی ورشو درشرق بود،خود به مرکز رقابت نیروهای امپریالیستی تبدیل شد . اگر در سالهای اولیه پس از فروپاشی شرق ناتوتحت رهبری دموکراتهای امریکایی و سوسیال دموکراتهای اروپایی به اقدامات نظامی و اشغال بالکان پرداخت، اما بروز رقابت با نیاز دولت امریکا، در افزایش سر سام آور بودجه نظامی و سیاست آشکارا تهاجمی در سیاست خارجی خود را نشان داد، عملی کردن آن با رویداد ١١ سپتامبر به اجرا در آمدو نظم نوین امپریالیستی را به نمایش درآورد. سیاست حمله به دستاوردهای اجتماعی قرن بیستم در خود غرب و سیاست اشغال مناطق به منظور جهت بخشیدن به نظم مورد نظر، سیمای جهان امروز است که توسط جنگ و ترور، تجارت جهانی و بانک جهانی پیش می رود. اگر دراواسط قرن ٢٠ و پس از جنگ دوم جهانی سیاستهای سرمایه داری در موازنه قوا بین شرق و غرب تعیین میشد، اکنون رقابت بر سر تقسیم مجدد جهان دوباره شکل گرفته است و عراق یکی از کانون این رقابتهاست .منطقه خلیج فارس و آسیای میانه نه تنها از لحاظ منابع نفت و انرژی بلکه از لحاظ میزان نفوس، مصرف و فروش کالا و تجارت و خصوصا موقعیت استراتژیک سیاسی در نظم جهانی برای امپریالیستها اهمیت درجه اول دارد و دستیابی بدان یک پای اصلی رقابتهاست. جنگ امروز در عراق نه تنهاوسیله ای به منظور شکل دادن به هژمونی سیاسی از طریق گسترش تولید نظامی و تحمیل هزینه های آن به دوش کارگران در غرب است بلکه توجیهی در دست گرایشهای ارتجاعی مذهبی و ناسیونالیستی منطقه در تقابل با ابتدایی ترین خواستهای مردم زحمتکش عراق و منطقه است .

آئینه عراق برای ما درسهای آموزنده ای دارد . اگرچه سالهاست که تابوت رژیم اسلامی تحمیلی بر گرده کارگران ومردم زحمتکش درایران سنگینی میکند و برای به گور سپردن آن تا کنون بهای بسیار زیادی را پرداخت کرده اند، اما تجربه عراق به ما نشان داد که سرنگونی رژیم اسلامی سرمایه فقط از عهده کارگران و زحمتکشان متشکل در سازمانهای توده ای خویش امکان پذیر است و تنها از این طریق میتوانند سرنوشت خود را بدست گیرند. در چند سال اخیر بخشی از اپوزیسیون رژیم سیاستهای خود را تحت نام دموکراسی و مدرنیته در تقابل با اسلام ولایت فقیه به سیاست دولت آمریکا گره بسته اند که در میان انها نه تنها سلطلنت طلبان و حزب دموکرات بلکه بخشی از نیروهای سابقا چپ همچون بخش انشعابی کومله و سازمان اکثریت نیز دیده میشوند. این گرایشات که توجیه خود را دراستفاده از فرجه فشار سیاسی نظامی آمریکا بر علیه رژیم اسلامی قلمداد میکنند امروزعملا نه تنها در مبارزات مستقل کارگران و مردم زحمتکش در ایران کار شکنی میکنند بلکه حتی استراتژی خود را بر سیاستی قرار داده اند که دیر یا زود در کنار دولت آمریکا و رژیم اسلامی توافق شده اش (در بهترین حالت بدون ولایت فقیه) به سرکوب آن اقدام خواهند کرد ، آنچه امروز در قانون اساسی افغانستان و عراق مستتر است خود بازگوکننده این نوع دموکراسی است.

اقدامات نظامی دولت آمریکاو متحدینش در چندین ساله اخیردر عراق که زیر شعار مبارزه با ترور صورت میگیرد، نه تنها خود به ظرفی جهت سازمان یابی راست ترین، ارتجاعی ترین گروهها و جریانات اسلامی و انطباق آنها با سیاست جدید جهانی تبدیل شده است بلکه در جهت هژمونی خود در مقابله با سایر رقبای امپریالیسی وبه بهاء کشتار روزانه مردم عراق ، هنوز بر آتش جنگ می دمند. اعتراضات کنونی علیه جنگ آن نيروى بالفعلى است كه ميتواند و بايست تا تحميل عقب نشينى به استراتژى دولت آمريكا و سياستهاى جنگى اش‏ با همبستگى عميق بين المللى به پيش‏ رود. کارگران وزحمتکشان در ایران که اکنون به طور روزمره جهت احقاق نیازهای اولیه شان درگیر مبارزه ای سخت با کارفرمایان، دولت و ارتجاع اسلامی هستند در صورت متشکل شدن، به طور قطع آن نیروی فعال اجتماعی هستند که نه تنها به حضور نظامی آمریکا در عراق و منطقه معترضند بلکه علیه سیاستهای جنگی امپریالیستها خود رامتعلق به کارزار بین المللی میدانند که اکنون در آمریکاخواهان بازگردانیدن فوری نیروی نظامی آن کشور از عراق هستند.

١٦ مهر ١٣٨٤


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com