قربانیان می توانند قدرت داشته باشند!

نائومى  کلا ين

برگردان: حميد قربانى


١٣ سپتامبر ٢٠٠٥


این مقاله در روزشنبه ١٠ سپتامبر ٢٠٠٥ در روزنامه آفتون بلادت با ترجمه تور ونربرگ به زبان سوئدی پخش شده است. هدف نویسنده در این نوشته این است که نشان دهد که صدمه دیدگان فاجعه طوفان کاترینا می توانند با متشکل شدن به یک قدرت تآثیر گذار در چگونگی بازسازی شهر نیو اورلئان تبدیل شوند و از دوباره قربانی شدن بوسیله سرمایه حریص و بی رحم رهائی یابند.

حمید قربانی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نوآمی کلاین در باره فاجعه، فقر- و سودجویان

٤ سپتامبر، ٦ روز بعد از اینکه طوفان کاترینا ویران کرد، من اولین جرقه از امید را دیدم. " ساکنین نیو اورلئان در یک شب تاریک و در سکوت ناپدید نشده و در سراسر این کشور بی خانمان در شهرهای بی شمار پراکنده نخواهند شد در حالیکه امکانات سراسری کانالیزه به طرف باز سازی کازینو ها، هتل ها وکارخانه های مواد شمیایی می شوند. ما نمی آییم که بی عمل و پاسیو نطاره گر این باشیم که از این فاجعه بعنوان یک فرصت بدست آمده استفاده نموده و خانه های مسکونی ما را به محل های زیبا ی نیو اورلئان برای کار و اقامت مقامات دولتی(استاندارها) و خانه های رهنی تبدیل نمایند، نه."

این اطلاعیه ای است که از جانب جامعه اتحاد کارگری بیرون داده شده که یک ائتلاف از سازمانهای مردم کم در آمد نیو اورلئان است. این ائتلاف همچنین درخواست کرده است که" برای نظارت کردن بر چگونگی کار مقامات فدرال که گروه 5 نامیده می شود از اهالی کوچ داده شده نیواورلئان کمیسیونی تشکیل گردد واین کمیسیون بر کار سازمانهایی چون صلیب سرخ و غیره نیز که به نیابت ما امکانات را جمع آوری می کنند، نظارت نماید. ما به تمامی کسانی که از منطقه ما کوچ داده شده اند اعلام و اخطار می کنیم که به طور فعالانه ای در بازسازی نیو اورلئان شرکت نمایند."

این ایدۀ رادیکالی است: آن ده میلیارد و نیم دلاری که کنگره برای باز سازی نیو اورلئان تخصیص داده و پانصد میلیونی که سازمانهای خیریۀ شخصی جمع آوری کرده اند، نه متعلق به این سازمانهاست و نه به دولت، این پول ها فقط متعلق به قربانیان و صدمه دیدگان است. آن مقاماتی که در این رابطه مورد اعتماد قرار گرفته اند می باید که مواظب و مسئول حفظ امکانات باشند. به عبارت دیگر: متعلق به آن انسانهایی است که باربارا بوش خیلی فوری و بدون معطلی این چنین وصف شان می کند، " در هر صورت با امتیازات داده شده" به یک باره خیلی ثروتمند شده اند.

این روشن است که با چنین شیو ه هایی که مقامات در پیش گرفته اند کمک به فاجعه دیدگان هرگز مثمر ثمر نخواهد بود. هنگامی که من در سری لانکا بودم خیلی از باقیماندگان قربانیان طوفان سونامی به من گفتند که بازسازی برای بار دوم، باز هم ما را قربانی نمود.زیرا که یک شورا از ثروتمند ترین بازرگانان کشور مسئولیت پروسۀ بازسازی را به عهده گرفت، آنها خیلی به سرعت مناطق کنار دریا را به مقاطع کاران جهانگردی تحویل دادند. این در حالی انجام گرفت که هزاران خانواده ماهیگیر فقیر در گرمای طاقت فرسا به امان خدا در خشکی رها شده بودند، که بوسیلۀ سربازان تفنگ بدست مراقبت شده و به طور کلی برای زنده ماندن محتاج سازمانهای مساعده کننده که مواد غذایی و آب وارد می کنند، باشند. آنها باز سازی را " دومین سونامی" نام نهاده اند. همین الان نشانه های خیلی واضح و روشنی هستند که جمعیت آواره شده نیو اورلئان در آینده به چنین سرنوشتی یعنی طوفان دوم دچار شوند. به جیمی رایس سخنگوی شورای صنایع نیو اورلئان که در اطراف قضیه خوب فکر کرده است، توجه کنید. او به روزنامه نیوزویک می گوید که چگونه " انسان می تواند از این فاجعه چون یک اتفاق خیلی نادر برای تغییردادن دینامیک نیو اورلئان بهره برداری نماید". لیست مورد علاقۀ شورای صنایع چنین است: حقوقهای کم، مالیات کم، خانه های لوکس زیادتر و هتل. قبل از طوفان این مآل اندیشی مفید در حال اجرا شدن بود که براثر آن هزاران خانواده سیاه پوست آمریکایی مجبور می شدند خانه ومحل سکونت خود را از دست بدهند و بیخانمان گردند. یا به زبان دیگر از خانه هایشان بیرون انداخته شوند. همزمان موسیقی و فرهنگ آنها در بازار مکاره به حراج گذاشته می شد.( در این صورت خانه و مسکن3،4 % از جمعیت سیاه پوست در حال ویران شدن بود). در میان توریست های سفید پوست و تجار آمریکا نیو اورلئان به بهترین محل برای مسافرت و گذراندن تعطیلات و تفریح شهرت پیدا کرده است، اما در بیرون محله ی فرانسه گوارتر نباید دیده شوی و گرنه تیر خواهی خورد " این مطلب را رهبر اتحادیه ای که در نیواورلئان فعال است، درست یک روز بعد از اینکه شهر را با یک قایق ترک کرده بود به من می گوید.

" اکنون سفته بازان شانس بزرگی دارند که موانع برتری یافتن شخصیت انسانهای فقیر را بر طرف کنند" ولی در این جا ایدۀ بهتری نیز مطرح است: نیو اورلئان باید برای آن انسانهایی که سخت ترین صدمات را از سیل و طوفان دیده اند، بازسازی شود. مدارس و بیمارستانهایی که قبل از طوفان در حال فرو ریختن بودند، باید بتوانند از بالاترین امکانات برخوردار شوند؛ بازسازی باید بتواند برای هزاران انسان شغل ایجاد کند و صنایعی را احداث نماید که حقوق مکفی به انسانهای کارگر بدهد. باید محل کافی برای کارآموزی و آموزشهای دیگر لازمه برای یک کارگر صنعتی را به سازد. نه این که در عوض کار بازسازی به همان انسانها و مؤسسات رشوه خواری سپرده شود که قبل از آمدن سیل و طوفان اداره شهر را در دست داشتند، بلکه باید به مؤسسات و گروه هائی مانند جامعه ائتلافی داوگلاس سپرد. قبل از طوفان آن بهم پیوستگی و اتحاد بی نظیری که از والدین ،آموزگاران،دانشجویان و هنرمندان برای نجات شهر از فقر دامن گستر بودند. آنها برنامه داشتند که این عمل را بوسیله تبدیل مدرسه عالی آموزش برای بازنشستگان داوگلاس به یک محل نمونه برای آموزش دادن افراد بیکار و بی سواد به انجام برسانند. آنها تا کنون این کار تیپیک را با ایجاد توافق عمومی پیرامون رفرمهای آموزشی پیش برده اند. حالا که پول لازمه در دسترس است آیا بهتر نیست که از این پول برای بازسازی و مدرن سازی تمام آن مدارس عمومیِ ویران شده شهر استفاده شود؟ برای این که یک پروسۀ مردمی بازسازی بتواند واقعیت داشته باشد( و برای این که کنترات بیشتری به سوی هالیبرتون سرازیر نشود) می باید انسانهای مهاجرت داده شود، برگشته و خودشان در مرکز و رأس تمامی ارگانهای تصمیم گیرنده قرار گیرند. برطبق گفته کورتیس محمد در اتحاد جامعه کارگری مهمترین درسی که از این فاجعه می توان آموخت این است که سیاهان آمریکا نمی توانند روی این حساب باز کنند که مقامات سراسری آنها را نجات داده و مراقب آنها خواهند بود. این فاجعه این توهم را در هم کوبید . او می گوید " ما کسی برای کمک کردن نداشتیم." این بدین معنی است که آن سازمانهای محلی که در واقعیت سیاه پوستان را درلوئی زیا نا و می سی سی پی نمایندگی می کنند که اکثر آنها کارکنان، مؤسسات و وسائل خود را در رابطه با بالا آمدن آب از دست داده اند، اکنون به کمک های ما نیازمندند. فقط با پول فراوان و امکانات و کار داوطلبانه است که برای آنها ممکن می شود که کوچ داده شدگان را- که امروزه در 41 استان پراکنده شده اند- سازماندهی نموده و به گروه با قدرت سیاسی تبدیل کنند. آن سئوالی که خود را بیشتر ازهر مسئله ی دیگری تحمیل می کند این است که کوچ داده شدگان در کجا می توانند در ماههای نزدیک آینده سکونت داده شده و زندگی کنند؟ در حال حاضر یک توافق خطرناکی در حال انجام گرفتن است و آن این که کسانی که کوچ داده شده اند یک کمی پول خیرخواهانه دریافت دارند، و درپی پیدا کردن شغل درWal-Mart در هوستون بگردند و همچنان از این مکان به آن مکان کولی وار سرگردان باشند. ولی محمد و جامعه اتحاد کارگری (C L U ) درخواست می کنند که هر چه زودتر کوچ داده شدگان را برگردانند: آنها می دانند که اگر تعدادی از کوچ داده شدگان به خانه هایشان برگردند و از امکانات خانه و مدرسه و... برخوردار گردند، دیگران هم برگشته و برای حقوق از دست رفته خود مبارزه خواهند کرد.

این خواست و ایده ها بدون پشتوانه قبلی نیستند. هنگامی که در سال ١٩٨٥ مکزیکو سیتی بوسیله زلزله به سختی صدمه دید و ویران شد، دولت به مردم خیانت کرد: خانه های بد ساخت عمومی در هم شکستند و ارتش آماده بود تا با بلدوزر به جان خانه های نیمه خراب بیفتد در حالیکه هنوز ساکنین فقیر و بی پناه در آن خرابه های نیمه ویران زندانی بودند. یک ماه بعد 40 هزار پناهنده خشمگین بر علیه دولت تظاهرات کردند. آنها از کوچ اجباری خود داری کرده ودرخواست ماندن در مناطق محل سکونت شان نمودند و خواهان " یک بازسازی دموکراتیک " شدند. ساختمانها ساخته شدند.

در یک سال ٥٠ هزار خانه مسکونی برای بی مسکنان ساخته شد: آن سازمانهای سکونت کنندگان که از دل خرابه ها روئیدند یک جنبشی ایجاد نمودند که حتی امروزه نیز قدرت رسمی در مکزیک را به مصاف می طلبند.

و آن انسانهایی که من در سریلانکا ملاقات کردم از انتظار رسیدن کمک از طرف سازمانهای مساعدت کننده خسته شده بودند. برخی از زنده ماندگان طوفان در حال سازماندهی یک کمیسیون مردمی برای باز سازی مناطق صدمه دیده بوسیله سونامی هستند. آنها می گویند که سازمانهای کمک کننده باید در مقابل این کمیسیون جوابگو باشند؛ هنگامی که همه چیز سرجایش قرار بگیرد، این البته که پول و حق آنها است. این ایده می تواند در آینده در ایالات متحده آمریکا جای پای محکمی پیدا کند، و باید این کار را کرد. فقط یک چیز وجود دارد که می تواند خسارت و صدمۀ قربانیان این فاجعه طبیعی را جبران کرده و مرهمی بر زخم کسانی باشد که عزیزانش را از دست داده اند . و آن چیزی است که آنها همیشه انتظار داشتن آنرا داشتند: قدرت. در آینده یک مبارزه سخت و طولانی در انتظار آنها است ، اما کوچ داده شدگان نیو اورلئان می توانند نیرو و قوت را از این واقعیت بگیرند که آنها دیگر انسانهای فقیر، پراکنده و آواره گانی بی پناه و قربانیانی ساکت نیستند: آنها انسانهای ثروتمندی هستند که موقتا حسابهای بانکی شان بسته شده اند.


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com