چرا 8 مارس؟

حمید قربانی

فوریه ١٣٨٨- اسفند ٢٠١٠


8 مارس امسال می تواند برای زنان و مردان کارگر و زحمتکش در ایران همان اهمیت و تأثیری را داشته باشد که در سال 1917 برای زنان و مردان کارگر روسیه داشت. زیرا یک مبارزه توده ای جاری در جریان است که چون طناب دار برگردن حاکمین نظامی اسلامی سرمایه پیچیده و تا کنون با تمام جنایاتی که مرتکب شده اند، راه خلاصی نیافته اند. کل دار و دسته های شریک در جمهوری اسلامی مرگ خویش را بعینه می بینند و از آن در هراس مرگ افتاده اند. برای این است که از یک طرف دار و دسته حاکم نظامی تمام نیروی سرکوبش را به کار گرفته است عربده می کشد و می گیرد و می زند و شکنجه و تجاوز می کند و می کُشد. از طرف دیگر جناح اصلاحطلب و دور بریها لیبرال و همیشه خائن به تودهها مانند نهضت آزادی و ...، مردم را از خشونت که درنزد آنان نام دیگری برای تغییر رادیکال و ریشه ای یعنی انقلاب است برحذر می دارند.

ولی شایسته است که قبل از همه چیز این نکته را بگویم که ما دو روز داریم که این دو روز طبقاتی و واقعن جهانی اند و متعلق بهیچ ملتی و مذهبی نیستند. چرا که مناسبت این دو روز نه این است پادشاهی، سراداری ویا شایسته ترین نام دزدی و چپاولگری کشوری را تسخیر و یا اینکه کشوری از سلطه عارتگری آزاد شده است و نه در این روزها پیغمبری از جانب "خدایش" که موجودی موهوم و ناموجود است به منصب پیامبری رسیده تا بشریت را به جهل و خرافه بکشاند یا درآن نگه دارد و نه پدر نداشته ای تولد یافته تا بعدن مدعی فرزند خدای آفریده شده بوسیله انسان برای او گردند. این دو روز نشأت گرفته از مبارزه یک طبقه جهانی معاصر است که نعم مادی دنیای معاصر یعنی جامعه سرمایه داری را خالق است ولی خود از کمترین آن تولیدات بهره مند می گردد و یا به زبان بهتر بی بهره است، یعنی طبقه کارگر. این دو روزعبارتند از روز جهانی کارگر که روز اول ماه مه است و دومین روز همین 8 مارس بعنوان روز جهانی زنان کارگر است. اتفاقن هردوروزنیزدرآمریکا بوجود آمدند یعنی از مبارزه بر علیه سیستم سرمایه داری دموکرات ومدرن و بی رحم وتجربه برگرفته از سرمایه داری اروپا آن جامعه نشأت گرفته و بوسیله زنان و مردان کارگرو سوسیالیست جهانی شدند. رسمیت دادن به این دو روز و آزادانه برگزار کردنشان یکی از حلقه های مبارزه طبقه کارگر ایران بر علیه رژیم سرمایه اسلامی بوده و هست. یک چیز دیگر هم در این جهان است که آعاز و پایانش رنگ و بوی حقیقت ان جهانی و طبقاتی دارد و آن سرود همبستگی کارگران جهان یعنی انترناسیونال است که بوسیله کارگری در رثاء کمون پاریس سروده شده و آغازش با برخیزید داغ لعنت خوردگان و پایان بخشش انترناسیونال نجات بشریت است، می باشد.

اما در8 مارس امسال و در شرایطی که خیابانها را می توانیم در اختیار بگیریم، ما، یعنی میلیونها انسان رنج دیده و شکنجه شده و فرزند پرپرشده و نیرو کار به یغما رفتگان و از زور بی خرجی کلیه فروختگان و تن فروشان ناعلاج چه باید بکنیم.؟ کمی به دورو بر خویش نگاه کنیم.
یک خبر
خلبانان لوفت هانزا در آلمان که با یک روز اعتصاب یکی از قدرتمندترین شرکت های هواپیمائی دنیا را دو باره به پای میزمذاکره کشاندند، به اعتصاب خویش موقتن پایان دادند، اعلام نمودند که در صورت به توافق نرسیدن با مقامات شرکت، اعتصاب را در روز 8 مارس، این روز سمبولیک در جنبش جهانی کارگری سوسیالیستی از سر می گیرند.
براستی چرا خلبانان روز از سرگیری مبارزه شان را 8 مارس اعلام کردند؟ شاید که این مسئله یک مسئله تصادفی باشد و هیچگونه منظورخاصی را خلبانان نداشته باشند. اما این نیز را بدانیم که درتعیین یک روز برای اینکه زنان کارگر در آن گرد هم جمع شده و از دردها و خواست هایشان، از تجربیات و اشکالات و موافقیت هایشان و از آمال و آرزوی انسانی شان بگویند و نیرویشان را برای بر آوردن ورسیدن به مطالبات و آمال شان تجمع بدهند و با برادران و همسران و فرزندان و رفقای مرد کارگرشان به مشورت ورایزنی بنشینند و با هم متحدانه برای تغییر در زندگی شان اقدام بعمل نمایند و سرانجام اینکه به خیابان بیآیند و فریادشان را به گوش همه برسانند، زنان سوسیالیست و کمونیست زاده شده در آلمان نقش به سزائی داشتند. امسال صدمین سالی است که این روز به درخواست کلارا زتکین، زن کمونیست متولد شده در آلمان بعنوان روز جهانی زنان کارگر و سوسیالیست رسمیت یافت یعنی به زبانی دیگر تولد یافت.

8 مارس چه روزی است ؟چگونه باید وشایسته است آنرا گرامی داشت؟ و بویژه امسال برای زنان و مردان آزادیخواه در ایران از چه اهمیتی بر خوردار است؟ زنانی که سی سال یک لحظه از مبارزه بر علیه تبعیضات و تعرضات یک نظام ددمنش و سرکوبگر و انسانکش سرمایه داری و مرتجع خسته نشده و باز نایستاده اند. دراین مطلب کوتاه سعی خواهد شد که به گوشه هائی از این مسئله پرداخته گردد

8 مارس روز جهانی زنان رنجدیده و تحت ستم بطور کلی و زنان کارگر به طور اخص است . این روز یادگاراعتصاب و مبارزه زنان قهرمان و شجاع کارگر کارخانه های نساجی آمریکا و مخصوصن شهرشیکاگو است که برای ساعت کار 8 ساعته و دستمزد و مزایا برابر برای زنان با مردان در مقابل کار برابر، و برسمیت شناخته شدن زن بعنوان انسان و نه فقط بعنوان معشوقه، همسر، مادر، خواهر و در فرهنگ منحط و مرد سالار اسلامی ضعیفه، انجام گرفت. مبارزه زنان با حمله پلیس سرمایه، این نیروی سازمان یافته و وحشی روبرو شد و چند زن کارگر زخمی شدند و خیابان رنگ خون انسان گرفت وعده ای اسیر گردیدند. ولی زنان و مردان مبارزه خود را ادامه دادند. تا اینکه در سال 1910 دردومین کنفرانس بین المللی زنان سوسیال دموکرات در کپنهاگ پایتخت دانمارک با درخواست زن کمونیست زاده شده در آلمان کلارا زتکین که قطعنامه ای ارائه داد مبنی بر اینکه یک روز از سال بعنوان روز جهانی زنان کارگر برسمیت شناخته شده وتصویب گردد، چنین قطعنامه ای به تصویب رسید و به در خواست زنان آلمان روز 19 مارس بطورموقت انتخاب شد. در سال 1913 از طرف " دبیرخانه بین المللی زنان" یکی از سازمانهای وابسته به بین الملل دوم سوسیالیستی روز 8 مارس را به پاس مبارزات کارگران زن کارخانه های پارچه بافی شیکاگو در 8 مارس 1857 بعنوان روز جهانی زن برسمیت شناخته شد. در دو سه سال بعد با وجود کارشکنی های سوسیال دموکراتهای راست شده که به نفع دولت هایشان در پارلمان و به سود بودجه جنگی و شرکت درجنک جهانی اول رأی داده بودند و مخالفت شان با بلشویکها ی روسیه و سوسیال دموکراتهای چپ بعلت مخالفت آنها با چنین جنگی بود. اما چون بورژوازی در هنگام جنگ مردان را برای جبهه لازم دارد، مجبور شده بود به نقش زنان و کودکان درتولید اهمیت بیشتری دهد. و زنان نیز که همیشه اولین قربانیان جنگند، به همین علل در سراسر اروپا مبارزه شان بویژه در8 مارس بر علیه جنگ و استثمار و تجاوزات جنگی هر بیشتر گسترده وشدیدتر شد و تظاهراتهای بزرگی را برگزار کردند و در سال 1916 در روز 8 مارس در سراسر اروپا و روسیه زنان کارگر و کمونیست و سوسیالیست تظاهرات توده ای بر علیه جنگ امپریالیستی سازمان دادند که پیش درآمد انقلاب فوریه و سرنگونی تزاریسم در روسیه شد. مبارزه و اعتصاب و تظاهرات زنان و مردان کارگر روسیه در 8 مارس سال1917که با خواست نان، صلح و برعلیه ادامه جنگ امپریالیستی که دولت موقت بورژوازی که خود را در مقابل رقبا ضعیف می دید و باید امتیاز می داد حاضر به پایان دادنش نبود، انجام گرفت. این مبارزه و تظاهرات و تأثیرات آن تاریخی و به یاد ماندنی بود وبشارت دهنده انقلاب بزرگ کارگری در اکتبرهمان سال گردید. این انقلاب و پی امدهای آن برای بشریت و بویژه زنان بطور کل و زنان کارگر بطور اخص تأثیرات جهانی بسزائی داشت که یکی از آنها برسمیت شناخته شدن حق رأی عمومی برای زنان در سراسر جهان سرمایه بود. درخود روسیه که دیگر جماهیر فدراتیو شوروی سوسیالیستی روسیه نام گرفته بود، زنان از برابری کامل با مردان در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قانونن برخوردار گردیدند و برای اولین باردرتاریخ بشری برتری جنسیتی و با به زبان دیگر بردگی جنسیتی که بر اساس برده بودن زن پا گرفته و قدمتش به قدمت خود جامعه طبقاتی است و اصلن اولین سنگ بنای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید اصل بنیادی و اساسی جامعه طبقاتی می باشد، ضربه کاری وجبران ناپذیری خورد.

8 مارس 1388 در ایران شوریده
امید است که امسال در ایران در دل یک جنبش توده ای ضد دیکتاتوری و برای آزادی و دموکراسی، زنان ومردان بطور کلی وبویژه زنان و مردان کارگر و زحمتکش یعنی اکثریت بالاتفاق جمعیت ساکن در ایران که شامل زنان شاغل درکارخانه ها و معلمان و پرستاران و میلیونها زن خانه داری هستند که بیش ازهمه آحاد جامعه از نابسامانی و فلاکت اقتصادی مخصوصن زجر می کشند بتوانند در 8 مارس با به تصرف در اوردن خیابانها و میادین نهال انقلاب نوین را رشد و نمود دهند و جمهوری اسلامی سرمایه را بیش از پیش در تنگنا قرار دهند. چنین حرکتی شایسته زنان و مردان آزادی خواه در ایران است و لاغیر بیهوده و پوچ. زنان یعنی مادرانی که سی سال است که خفقان و بی حرمتی و نیمه انسان دانسته شدن و تجاوز به حقوق و جسم و روحشان، هم در مورد خویش و هم فرزندانشان رابیش ازهر کس و بیش ازهرزمانی با گوشت و پوست خود لمس نموده اند. بویژه اینکه در این 8 ماه اخیر خیلی از این زنان و مردان خود و مخصوصن جگر گوشه هایشان در خیابان با شلیک گلوله مأموران رژیم در حال مرگ جمهوری اسلامی پرپر شدند واز دست رفتند و زخمی شدند و کتک خوردند و بی حرمتی دیدند و یا در زندانها در زیر شکنجه های وحشیانه مزدوران سرمایه مقاومت کردند و با مقاومت خویش حماسه ها آفریدند ولی نه اراده شان که خللی در آن ایجاد نشد ولی جسمشان تحمل نیاورد و با شتک بستن خونشان بر دیوارههای زندان هائی همچون کهریزک (که بحق به آشوا ویتس ایران شهرت یافته) و اوین و و... جان باختند. این جان بازیها و فداکاریها ی بی نظیر که مرگ ندا یکی از آنها بود که توانست برای چندی مدیا دنیا را به سلطه خویش در آورد و هنوز ادامه دارند، دو جناح جمهوری اسلامی یعنی هم قداره بندان دولت نظامیان سرمایه و هم جناح اصلاح طلب را مات و حیرت زده کرده است. می توانند حماسه دیگری بیافرینند. هر چند که هنوز خیلی از فرزندان زنان در ایران در زیر شکنجه ها هستد؛ ولی زنان و مردان از پای نه نشسته اند و مخصوصن زنان با به وجود آوردن مادران عزا دار و دیگر نهادها، رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ودار و دسته های قانونگزار وناقاضی و ناداورو سرکوبگرش رابه تنگ آورده اند.

در چنین شرایط و اوضاعی بع باور من می توان این امید بحق را داشت که زنان و مردان طبقه کارگر و دیگر زخم خوردگان و زجر کشیدگان و شادی نادیدگان مانند جوانان و دانشجویان از این اوضاع نا بسامان و قتل و کشتار، امسال در 8 مارس با ادامه و شدت دادن این مبارزه و تعمیق خواست های این مبارزه به خواست های مادی و اقتصادی این اکثریت، بتوانند کاری بکنند که زنان روسیه در 1917 انجام دادند.
خواست هائی که می توانند اعلام گردند و مبارزه را جهت دهند. به نظر می رسد از جمله این ها می توانند باشند: برابری دستمزد زنان ومردان، برسمیت شناختن برابری زنان بامردان درتمام عرصه های سیاسی اجتماعی اقتصادی، آزادی پوشش، لغو حجاب اسلامی، آزادی تشکل های توده ای برای زنان و کارگران و دیگر اقشار اجتماعی، رفع هر گونه تبعیض در جامعه و برعلیه زنان و غیره و نهایتن خواست انسانی تمام استثمار شدگان و رنج دیدگان یعنی نان آزادی، مسکن برای همه.
با چنین خواست ها ئی و مخصوصن تدقیق یک استراتژی متکی بر اتحاد جنبش های اجتماعی و مترقی زنان و دانشجویان با جنبش کارگری تشکل محور می توان، با تشکیل سازمانهای مبارزاتی خویش، مبارزه جاری را عمق داده و فریاد مرگ بر دیکتاتور و نابود باد رژیم جهل و خرافه، رژیم اعدام و زندان و سنگسار، رژیم فقر و بیکاری، فحشاء و اعتیاد را با شعار های آزادی پوشش، آزادی بیان، آزادی زندانیان سیاسی، زنده باد آزادی، نان، مسکن آزادی، زنده باد سوسیالیسم و آزادی زن آزادی جامعه را در هم آمیخت. با چنین سیاست و استراتژی، به باور من زنان و مردان کارگر و زحمتکش می توانند مبارزه حاضررا به جلو سوق داده و اولین سنگ بنای واقعی و محکم پیروزی انقلاب خویش را که سرنگونی جمهوری اسلامی و دولت نظامیان سرمایه بعنوان اولین هدف آن است، نهاده و آنرا ممکن گردانند . این انقلاب در تداوم خود و برای مراقبت از خود راهی و چاره ای جز ادامه و تبدیل شدن به یک انقلاب سوسیالیستی ندارد.
آری باچنین حرکتی است که زنان و مردان کارگر و کارکن و رنج کشیده در ایران می توانند، افتخاربه عمل تبدیل کردن این ایده که آزادی زنان به طور کامل با پیروزی کارگران یعنی سوسیالیسم تحقق پذیر است و سوسیالیسم به پیروزی نمی رسد مگر با شرکت میلیونها زن کارگر و زحمتکش چه در کارخانه، بیمارستان و مدرسه و دانشگاه وخانه، داشته باشند. وجامعه ای را بنیاد نهند که درآن آزادی زن که معیار آزادی جامعه است نهادینه گردد و یکبار برای همیشه به سلطه از هر نوعش پایان دهند. 8 مارس امسال می تواند نوای این شیپوررا هر چه رساتر گرداند. گرامی باد چنین 8 مارسی که یادآور و شایسته بنیانگزاران و ادامه دهندگان است.

حمید قربانی
5 اسفند 1388


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com